زندگی نامه عبدالرب رسول سیاف
سياف، عبدالرب رسول
عبدالرب رسول سياف (زادۀ ۱۳۲۳ خ - )، از چهرههای کلیدی دوران مبارزه با ارتش شــوروی، نماينده مجلس شــورای ملی و رهبر حزب اتحاد اسلامی افغانســتان است که از جانب ســازمان دیدهبان حقوق بشــر به جنایات جنگی متهم شــده اســت.[۱]
زندگینامه
عبدالرسول که بعدها خود را عبدالرب رسول سياف ناميد[٢]، فرزند فقیر محمد در سال ۱۳۲۳ خورشيدی (۱۹۹۴ م) در ولسوالی (شهرستان) پغمان از توابع ولایت (استان) کابل چشم به جهان گشود.[۳] هنوز شش سال داشت که پدرش درگذشت. در سن هفت سالگی وارد مدرسه ابتدایی پغمان شد و در سال ۱۳۳۵ خورشيدی، تحصیلات ابتدایی را به پایان برد. در سال ۱۳۳۶ خورشيدی، برای ادامه تحصيل به شهر کابل آمد و وارد مدرسه ابنسینا بلخی شد و دو سال را در این مدرسه درس آموخت.سیاف، در سال ۱۳۳۹ خورشيدی (۱۹۶۰ م) برای تحصیل علوم دينی در مدرسه ابوحنیفه پذيرفته شد و دروس متوسطه را در این مدرسه پی گرفت. سپس وارد دانشکدۀ شرعيات دانشگاه کابل شد و در سال ۱۳۴۶ خورشيدی (۱۹۶۷ م) با درجه ممتاز از این دانشگاه فارغ التحصیل گرديد. پس از آن، به خدمت سربازی فراخوانده شد و مدت دو سال در ارتش خدمت کرد. بعد از ختم دوره سربازی، در سال ۱۳۴۸ خورشيدی (۱۹۶۹ م) به عنوان استاد و عضو کادر علمی (هیات علمی) دانشکدۀ شرعیات برگزیده شد و مدت دو سال در آنجا به تدریس پرداخت. آنگاه، بنا به سفارش برخی افراد با نفوذ مذهبی در سال ۱۳۵۰ خورشيدی (۱۹۷۱ م)، برای تحصیلات عالیتر عازم مصر شد و در دانشــگاه معروف اسلامی "الازهر" به تحصيل پرداخت. گفته میشود وی در اين دانشــگاه با ملک فهد[۴] دوســت و همکلاس بــود.[۵]سیاف پس از دريافت مدرک فوق ليسانس در رشته علم حدیث، از دانشگاه مذهبی الازهر مصر، به افغانستان بازگشت[٦] و بهعنوان استاد در دانشکده شرعیات دانشگاه کابل مشغول به تدریس شد. در همین زمان بود که او فعالیتهای سیاسیاش را با "نهضت جوانان مسلمان" همسو کرد و سخنرانیهای تندی علیه نفوذ کمونیسم و فعالیتهای دانشجویان کمونیست که از تشکیلات و سازماندهیهای نسبتاًَ منسجم برخوردار بودند، ایراد میکرد و از اسلام سخن میراند و نارضایتیاش را از دولت شاهی ابراز میداشت.[٧] زندان و مهاجرت
در سال ۱۳۵۳ خورشيدی (۱۹۸۴ م) بورس تحصیلی آمریکا را تحت برنامه "لیگل ترینینگ" (Legal Training) دریافت کرد. با این هدف عازم ایالات متحده بود که پيش از پرواز در فرودگاه (میدان هوایی) کابل به جرم سخنرانیهای تند و راهاندازی شورشهای ضد حکومتی و تشویق مردم به خشونت بازداشت و محکوم به شش سال زندان شد.[۸] زمانی که در سال ١٣۵٧ خورشيدی کودتای هفت ثور به وقوع پيوست، سياف هنوز در زندان به سر میبرد. اما در سال ۱۳۵۸ خورشيدی (۱۹۷۹ م)، مادامی که تمامی رهبران سازمان اخوانالمسلمین که در زندان بودند، تیرباران شدند، سیاف ظاهراً به علت پیوندهای خویشاوندی با حفیظ الله امین، از زندان آزاد شد. البته هواداران وی اين حادثه را يک معجزه الهی میپندارند.[۹]او پس از رهايی از زندان زندان پلچرخی در سال ۱۳۵۸، به پاکستان رفت و به ساير رهبران جهادی افغانستان در پيشاور پيوست و مدتی را هم در تنظیم جمعیت فعالیت کرد.[۱۰]
دوران جهاد
در زمان اشغال افغانستان توسط نيروهای ارتش سرخ شوروی، در فضای آشفته و پر از ترس و هراس مهاجران افغان، چه در پاکستان و چه در ايران، تنها بازار حزبسازی و رهبرتراشی گرم و پر رونق بود. در اين ميان، رهبران مجاهدين، به سبب پراگندگی و اختلافات ميان مجاهدين، نگران شکست در برابر نيروهای اشغالگر شوروی بودند. از اين رو، چارهای کار را در اتحاد خود ديدند. بنابر اين، در سال ۱۳۵۹ خورشيدی (۱۹۸۰ م)، سياف به رهبری اتحاد اسلامی برای آزادی افغانستان برگزیده شد. در اين اتحاد تمامی گروههای جهادی مستقر در پیشاور به استثنای حزب اسلامی حکمتیار شرکت داشتند.[۱۱]ديری نپاييد، رهبرانی که اتحاد را به وجود آورده بودند نسبت به عملکردها و سیاستهای سياف، به اعتراض برخاستند و از او بریدند.
روابط سیاف با آی اس آی پاکستان
وقتی اين اتحاد از هم فروپاشید، سیاف با مهارت بسیار خوب توانست، از بازماندۀ همان اتحاد، حزب جدیدی را زير همان نام (اتحاد اسلامی افغانستان)، اساس بگذارد.[۱۲] پس از آن او در کنار دیگر رهبران در اتحادها و ائتلافها و بازیهای سیاسی به عنوان رئیس یک حزب جدید، ظاهر شد و موقعیت خود را روز تا روز در جمع ساير رهبران تثبیت کرد. دیگران هم نتوانستند حضور وی را نادیده بگیرند.[۱۳]وی در سیام آذرماه (جدی) ۱۳۶۱ بازهم به ریاست یک اتحاد، اما این بار با پیوند جدید "اتحاد مجاهدین افغانستان" که اتحاد خودش را هم شامل میشد انتخاب شد. بار دوم در ۱۸ حوت (اسفند) ۱۳۶۱ برای دو سال متوالی ریاست "اتحاد اسلامی مجاهدین افغانستان" (گروه هفتگانه) را به دست آورد، و در سال ۱۳۶۵ خورشيدی (۱۹۸۵ م) نقش سخنگو را در این اتحاد به عهده داشت. سیاف در همان سال، به دریافت جایزه "علمی مذهبی ملک فیصل" از سوی دولت عربستان نيز نایل آمد.[۱۴]پس از تشکیل دولت موقت وی از حوت (اسفند) ۱۳۶۶ تا نهم فروردین ۱۳۶۷ معاونت ریاست دولت موقت را عهدهدار بود.[۱۵]سیاف، در تمام اين مدت، از آن جایی که آموزشهای دینی خود را در کشورهای اسلامی به پایان رسانده بود، از حمایت خاص این کشورها و به ویژه عربستان سعودی برخوردار بود.[۱۶] از همينجاست که دولت جمهوری اسلامی ايران و گروههای هوادار آن در افغانستان، همواره عبدالرب رسول سياف را متهم به ترويج آيين وهابيت (سلفیگری) و شيعهستيزی میکنند.
دولت مجاهدين
در سال ۱۳٧۱ خورشيدی (۱۹۹۲ م)، پس از فروپاشی حکومت دکتر نجيبالله که دولت مجاهدين با رياست صبغتالله مجددی پا گرفت، سياف، همراه با دیگر رهبران و مجاهدين تنظیمها و احزاب جهادی افغان وارد کشور شد[۱۳] و به پغمان رفت و در آنجا مقر فرماندهی خود را بر پا داشت.[۱٧]
وقتی برهانالدین ربانی به قدرت رسید، همکاری با او را آغاز کرد و به مهمترین حامی دولت به رهبری او تبدل شد. چنان که در جریان تشکیل شورای "حل و عقد" علیرغم تحریم این شورا از طرف بسياری از گروهها و تنظیمهای جهادی سابق، استاد سیاف تنها کسی بود که بهعنوان یک رهبر، در آن شرکت کرد و زمينۀ تداوم دولت ربانی را فراهم آورد.[۱۸]
جنگهای داخلی
در میان سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴ در درگیریهای میان گروهی کابل نقش اساسی داشت و نبردهای حزب تحت فرمان او با حزب وحدت اسلامی که در آن زمان از سوی عبدالعلی مزاری رهبری میشد، در غرب کابل شهرت فراوان دارد. این دو حزب در آن سالها جنگهای خونینی باهم داشتند که منجر به کشته و مجروح شدن صدها تن از افراد غیرنظامی شد و غرب کابل هم به ویرانه تبدیل گرديد. وی بارها به دلیل حضورش در جنگهای داخلی افغانستان از جانب سازمان دیدهبان حقوق بشر به جنایات جنگی متهم شده است.[۱۹]اين سازمان باری در يک گزارش خود از برخی از افراد سرشناس حکومت کنونی افغانستان، مانند: عبدالرسول سياف، برهانالدين ربانی (نمايندگان پارلمان)، کريم خلیلی (معاون رييس جمهور) و عبدالرشيد دوستم (دستيار ارشد نظامی حامد کرزی)" نام میبرد و مینويسد: "اين جنگسالاران متهم به جرايم جنگی هم فرصت يافتهاند تا از قدرت سياسی اعطا شده دولت، سوءاستفاده کنند".[٢٠]
امارت طالبان
با تصرف کابل به دست طالبان و سقوط دولت ربانی، سیاف به شمال کشور رفت و در صف مخالفان طالبان قرار گرفت. او مقام معاون رئيس جمهور برهانالدین ربانی و عضو شورای رهبری ائتلاف شمال را به دست آورد و در مناطقی چون "چاریکار"، "گلبهار" و "تخار" به سازماندهی نیروهای خود مشغول شد. اگرچه نیروی چندان قابل ملاحظهای ندارد[٢۱]، اما با پولهای سرشاری که از مقامات کشور عربی و بويژه عربستان سعودی به دست میآورد، جايگاه خود را در افغانستان مستحکم کرده است. بسياری از هواخواهان احمدشاه مسعود، در همکاری عبدالرب رسول سياف با تروريستهای عرب بدگمان هستند. گزارشگر بی بی سی در اين مورد مینويسد:"به دنبال ورود طالبان به کابل، پایتخت، آقای سیاف همراه با احمدشاه مسعود، از فرماندهان ارشد مجاهدین، این شهر را ترک کرد و در شمال کابل مستقر شد؛ جایی که عمدتاً زیر کنترل فرمانده مسعود قرار داشت. گفته میشود کسانی که در جامه خبرنگاری احمدشاه مسعود را ترور کردند قبلا با آقای سیاف دیدار داشتند و احمدشاه مسعود به توصیه آقای سیاف حاضر شد با این خبرنگاران مصاحبه کند. این موضوع مدتی شک و گمانهایی را در مورد آقای سیاف در میان طرفدارن فرمانده مسعود ایجاد کرده بود، اما آقای سیاف و شماری از نزدیکان احمدشاه مسعود این مساله را به شدت رد کردهاند."[٢٢]
حمایت از کرزی
عبدالرب رسول سیاف، پس از حکومت موقت و انتقالی در افغانستان، عمدتاً از حامیان دیروز خود در تنظیمهای جهادی جدا شد و از حامد کرزی، رئیس جمهوری، حمایت کرد. حتی با وجود درخواستهای مکرر، او حاضر نشد که به جبهه ملی که مهمترین اپوزیسیون دولت به شمار میرود، بپوندد.اکنون، در دومین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری نیز از حامد کرزی رئیس جمهوری کنونی حمایت میکند.[٢۳]
فعاليت فرهنگی
سیاف قبل از کودتای ١٣۵٧ به که در آن حزب دموکراتیک خلق به قدرت رسید، در دانشکده شرعیات دانشگاه کابل تدریس میکرد. درحال حاضر نیز یاد داشتها و مقالههای آقای سیاف در دانشگاه کابل آموزش داده میشود.در سالهای جهاد در پيشاور پاکستان دانشگاهی را بهنام "دعوت الجهاد" تاسیس کرد که اکثراً افغانهای مهاجر در آن آموزش میدیدند و استادان عرب، پاکستانی و افغان از جمله خود سیاف از استادان این دانشگاه بودند. در حال حاضر نيز یک دانشگاه خصوصی بهنام "دعوت" در کابل ایجاد کرده است.[٢۴]سياف به زبانهای اردو و عربی مهارت دارد و تا کنون دو کتاب از وی به چاپ رسیده است. که کتاب "د عبرت درس" به زبان پشتو و "هشدار" به زبان فارسی است.[٢۵]
تجارت با خون شهيدان
امروزه عبدالرب رسول سياف يکی از جمله رهبران جهادی افغانستان به شمار میرود که صاحب ميلياردها پول است. زمانی که سياف در دوران حاکميت حزب دمکراتيک خلق افغانستان، کشور را ترک میکرد، به گفتهای خود او: "يک عصا چوب بيشتر نداشت".[٢٦] اما پرسش اين است که سياف اين همه سرمايه را به چه بهای به دست آورده است؟!
عبدالرب رسول سياف
ناگفته نی ها بیوگرافی
سیاف فرزند فقیر محمد در سال ۱۳۲۳ هش (۱۹۹۴ م) در ولسوالی (شهرستان) پغمان از توابع ولایت (استان) کابل چشم به جهان گشود. در سن شش سالگی پدرش را از دست داد. او در سن هفت سالگی وارد مدرسه ابتدایی پغمان شد و در سال ۱۳۳۵ هش تحصیلات ابتدایی را در این مدرسه به پایان برد. وی در سال ۱۳۳۶ هش وارد مدرسه ابنسینا بلخی کابل شد و به تحصیلاتش ادامه داد و مدت دو سال را در ای مدسه گذراندن.سیاف در سال ۱۳۳۹ هش (۱۹۶۰م) به مدرسه ابوحنیفه رفت و دروس متوسطه را در این مدرسه پی گرفت و در سال ۱۳۴۶ (۱۹۶۷) با درجه ممتازی از این دانشگاه فارغ التحصیل شد. او پس از تحصیل در دانشگاه به خدمت سربازی فرا خوانده شد و مدت دو سال در ارتش خدمت کرد. بعد از پایان دوره سربازی در سال ۱۳۴۸ (۱۹۶۹) به عنوان استاد و عضو کادر علمی (هیات علمی) دانشکده شرعیات برگزیده شد و پس از دو سال تدریس در این دانشکده، برای تحصیلات عالیتر و تخصصی بنا به توصیه بعضی افراد با نفوذ مذهبی در سال ۱۳۵۰ (۱۹۷۱) عازم مصر و وارد دانشگاه معروف اسلامی «الازهر» شد. گفته میشود سیاف در دانشگاه الازهر با ملک فهد دوست و همکلاس بود.سیاف پس از اخذ درجهی استادی (Mastery) در رشته علم حدیث، در این دانشگاه عالی مذهبی، به افغانستان بازگشت. آن چه در رابطه با دوران تحصیلات استاد سیاف لازم به ذکر است، این است که او را در دوران تحصیل فرد بسیار پر تلاش و درسخوان معرفی میکنند. گفته میشود وی از ابتدای ورود به دانشگاه تا اخذ درجه استادی در الازهر همواره شاگرد اول بوده.. وی پس از بازگشت از مصر فعالیتهای سیاسیاش را با نهضت جوانان مسلمان همسو کرد. در عین حال که به عنوان استاد دانشگاه در دانشکده شرعیات همان دانشکده که قبل از اخذ درجهی استادی در آن مشغول به تدریس بود) به ایفای وظیفه تدریس اشتغال داشت. سخنرانیهای تندی علیه نفوذ کمونیسم و فعالیتهای دانشجویان کمونیست که از تشکیلات و سازماندهیهای نسبتاًَ منسجم برخوردار بودند، ایراد میکرد و از اسلام سخن میراند و نارضایتیاش را از دولت ابراز میداشت، در سال ۱۳۵۳ (۱۹۸۴) بورس تحصیلی را به منظور تحصیل در آمریکا تحت برنامه "لیگل ترینینگ" دریافت کرد. با این هدف عازم ایالات متحده شد، اما قبل از پرواز در میدان هوایی (فرودگاه) کابل به جرم راهاندازی شورشهای ضدحکومتی و تشویق مردم به خشونت و سخنرانیهای تند، بازداشت و محکوم به شش سال زندان شد. در سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹) تمام رهبران سازمان اخوانالمسلمین که در زندان به سر میبردند، تیرباران شدند. اما سیاف ظاهراً به علت پیوندهای خویشاوندی با حفیظ الله امین، از زندان آزاد شد. البته طرفداران وی آزادی استاد را به معجزه تشبیه میکند.سیاف وقتی آزادی خود را بازیافت، راهی پاکستان شد و در بازار گرم حزب و حزببازی و رهبر تراشی پیشاور، در سال ۱۳۵۹ (۱۹۸۰) به رهبری اتحاد اسلامی برای آزادی افغانستان برگزیده شد که اتحادی بود میان گروههای جهادی مستقر در پیشاور البته به استثنای حزب اسلامی حکمتیار، وقتی اتحاد از هم فرو پاشید، دوستان او و رهبران که اتحاد را به وجود آورده بودند نسبت به عملکردها و سیاستهای او، به اعتراض از اتحاد بریدند. سیاف با مهارت تمام از ته مانده همان اتحاد حزب جدیدی را تحت عنوان همان نام، تشکیل داد. پس از آن او در کنار دیگر رهبران در اتحادها و ائتلافها و بازیهای سیاسی به عنوان رئیس یک حزب جدید، ظاهر شد و موقعیت خود را در جمع رهبران تثبیت کرد، دیگران هم نتوانستند حضور وی را نادیده بگیرند. وی در تاریخ ۳۰/۹/۱۳۶۱ باز هم به ریاست یک اتحاد اما این بار با پیوند جدید "اتحاد مجاهدین افغانستان" که اتحاد خودش را هم شامل میشد انتخاب شد. بار دوم در تاریخ ۱۸ حوت (اسفند) ۱۳۶۱ برای دو سال متوالی ریاست "اتحاد اسلامی مجاهدین افغانستان" (هفتگانه) را بدست آورد، و در سال ۱۳۶۵ نقش سخنگو را در این اتحاد به عهده داشت. سیاف در همین سال ۱۳۶۵ (۱۹۸۵) به دریافت جایزه "علمی مذهبی ملک فیصل" از سوی دولت عربستان نایل آمد. پس از تشکیل دولت موقت وی از حوت (اسفند) ۱۳۶۶ تا نهم فروردین ۱۳۶۷ معاونت ریاست دولت موقت را عهده دار بود.آقای سیاف پس از فتح کابل در دوره زمامداری مجددی به پغمان رفت و مقر فرماندهی خود را نیز در آنجا تشکیل داد، با به قدرت رسیدن آقای ربانی به ائتلاف او پیوست و با دولت وی همکاری را آغاز کرد. در جریان تشکیل شورای "حل و عقد" علیرغم تحریم این شورا از طرف تمام گروهها و تنظیمها، استاد سیاف تنها کسی بود که به عنوان یک رهبر، در آن شرکت نمود و نسبت به ادامه کار آقای ربانی را به دست آورد. و با تصرف کابل به دست طالبان و سقوط دولت آقای ربانی، استاد سیاف به شمال کشور رفت. وی هم اکنون در صف مخالفان طالبان قرار دارد، معاون آقای ربانی و عضو شورای رهبری ائتلاف شمال میباشد و در مناطقی چون "چاریکار"، "گلبهار" و "تخار" به سازماندهی نیروهای خود مشغول است. اگر چه نیروی چندان قابل ملاحظهای ندارد. وی به زبانهای اردو عربی مهارت دارد و تا کنون دو کتاب از وی به چاپ رسیده است. که کتاب "د عبرت درس" به زبان پشتو و "هشدار" به زبان فارسی است.
رسول سیاف؛ از سالهای جهاد تا حضور در پارلمان
عبدالرب رسول سیاف، از چهره های کلیدی دوران مبارزه با ارتش شوروی است. او در سال 1946 در ولسوالی پغمان ولایت کابل ۱۹۴۶ به دنیا آمد. او پس از رهایی از زندان پلچرخی در سال ۱۳۵۸ هجری خورشیدی، به پاکستان رفت و به تنظیم های جهادی پیوست. آقای سیاف مدتی را در تنظیم جمعیت فعالیت کرد ولی سپس راه خود را از این حزب جدا کرد و حزبی را به نام اتحاد اسلامی افغانستان اساس گذاشت که خود رهبری آن را به عهده داشت. آقای سیاف از آن جایی که آموزش های دینی خود را در کشورهای اسلامی به پایان رسانده بود از حمایت خاص این کشورها و به ویژه عربستان سعودی برخوردار بود. به دنبال سقوط رژیم دکتر نجیب الله در سال ۱۳۷۱، همراه با دیگر تنظیم ها و احزاب جهادی افغان وارد کشور شد و به مهم ترین حامی دولت به رهبری برهان الدین ربانی تبدل شد.
جنگهای داخلی
در میان سال های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴ در درگیری های میان گروهی کابل نقش اساسی داشت و نبردهای حزب تحت فرمان او با حزب وحدت اسلامی که در آن زمان از سوی عبدالعلی مزاری رهبری می شد در غرب کابل شهرت فراوان دارد. این دو حزب در آن سال ها جنگ های خونینی با هم داشتند که منجر به کشته و مجروح شدن صدها تن از افراد غیرنظامی شد و غرب کابل هم به ویرانه تبدیل شد. وی بارها به دلیل حضورش در جنگ های داخلی افغانستان از جانب سازمان دیدهبان حقوق بشر به جنایات جنگی متهم شده است.
'بد گمانی'
به دنبال ورود طالبان به کابل، پایتخت، آقای سیاف همراه با احمد شاه مسعود، از فرماندهان ارشد مجاهدین، این شهر را ترک کرد و در شمال کابل مستقر شد؛ جایی که عمدتا زیر کنترل فرمانده مسعود قرار داشت. گفته می شود کسانی که در جامه خبرنگاری احمد شاه مسعود را ترور کردند قبلا با آقای سیاف دیدار داشتند و احمد شاه مسعود به توصیه آقای سیاف حاضر شد با این خبرنگاران مصاحبه کند. این موضوع مدتی شک و گمان هایی را در مورد آقای سیاف در میان طرفدارن فرمانده مسعود ایجاد کرده بود، اما آقای سیاف و شماری از نزدیکان احمد شاه مسعود این مساله را به شدت رد کرده اند. آقای سیاف از مهم ترین حامیان دولت به رهبری برهان الدین ربانی بودبه دنبال سقوط طالبان آقای سیاف به کابل برگشت و در نقش های گوناگونی در ایجاد ساختارهای جدید قدرت در این کشور نقش بازی کرد. او در لویه جرگه (نشست بزرگ افغانها) اضطراری و قانون اساسی شرکت کرد و بعدا هم به عنوان نماینده مردم کابل به پارلمان افغانستان راه یافت. آقای سیاف یکی از نامزدان احراز کرسی ریاست مجلس بود، اما با تفاوت چهار رای از یونس قانونی رئیس کنونی مجلس نمایندگان افغانستان شکست عقب ماند.
حمایت از کرزی
آقای سیاف پس از حکومت موقت و انتقالی در افغانستان عمدتا از حامیان دیروز خود در تنظیم های جهادی جدا شد و از حامد کرزی، رئیس جمهوری، حمایت کرده است. در دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز عبدالرب رسول سیاف از حامد کرزی رئیس جمهوری کنونی حمایت کرده است.با وجود درخواست های مکرر، او حاضر نشد که به جبهه ملی که مهم ترین اپوزیسیون دولت به شمار می رود، بپوندد.پیشترها در زمان مبارزه گروه های جهادی در افغانستان، وی با نام عبدالرسول سیاف شهرت داشت، اما از آن جا که کلمه "رسول" از نام های خداوند نیست و کلمه "عبد" که به معنای بنده است باید به یکی از نام های خداوند متصل شود، وی نام خود را به عبدالرب رسول سیاف تغییر داد. به سبب داشتن تحصیلات دینی، همفکرانش معمولاً وی را "استاد سیاف" خطاب می کنند.آقای سیاف قبل از کودتای 1357 به که در آن حزب دموکراتیک خلق به قدرت رسید، در دانشکده شرعیات دانشگاه کابل تدریس می کرد. درحال حاضر نیز یاد داشت ها و مقاله های آقای سیاف در دانشگاه کابل آموزش داده می شود. آقای سیاف در سالهای جهاد در پشاور پاکستان دانشگاهی را به نام "دعوت الجهاد" تاسیس کرد که اکثرا افغانهای مهاجر در آن آموزش می دیدند و استادان عرب، پاکستانی و افغان از جمله خود آقای سیاف از استادان این دانشگاه بودند. درحال حاضر آقای سیاف یک دانشگاه خصوصی به نام " دعوت" در کابل ایجاد کرده است.آقای سیاف حزبش را نیز هنگام ثبت در وزارت عدلیه به نام حزب دعوت تغییر نام داده است.
برگرفته شده ازسایت آریا
معرفی وبلاگ هفتهنامه ندای غزنه