مخترع و فیزیکدان افغان از ولایت دایکندی برنده جایزه «مبتکر سال ۲۰۲۴» بریتانیا شد

شکردخت

توضیح تصویر،شکردخت جعفری از ولایت دایکندی در مرکز افغانستان توانست که جایزه «مبتکر سال ۲۰۲۴» (دینامک اوارد) بریتانیا را بدست آورد

او در گفتگو با بی‌بی‌سی هدف از برگزاری این جشنواره را تشویق زنان در بخش فناوری، بازرگانی و علوم عنوان کرد، و گفت هدف تقدیر از کسانی است که کار قابل توجه در این زمینه‌ها کرده باشند.

او گفت که گروه رسانه‌ای «پلاتنیوم» امسال در بخش مرکزی و جنوب غربی بریتانیا این برنامه را برگزار کرده بود که از طرف مرکز فناوری دانشگاه ساری در بریتانیا او نامزد جایزه مبتکر سال و در نهایت برنده آن شد.

خانم جعفری گفت که امیدوار است برنده شدن او، تشویقی باشد برای زنان و دختران افغان که تحت حاکمیت طالبان شرایط سختی را سپری می‌کنند و همچنین امیدوار است که شرکتش به نام تروانویو(TRUEinvivo) بتواند برای تولید انبوه دستگاه پرتو درمانی اختراع شده‌اش، سرمایه گذاری پیدا کند.

خانم جعفری در سال ۱۳۹۸ توانست که دستگاه «دوزسنج» ثبت تششعات پرتو درمانی سرطان را در بریتانیا ثبت کند. او که خودش تجربه مبارزه با سرطان دارد و پدرش در اثر این بیماری جان داده است،‌ امیدوار است که اختراعش روزی به صورت گسترده برای درمان بیماران سرطانی در سراسر جهان استفاده شود.

گروهی خبر هفته نامه ای ندای غزنه

منبع: بی بی سی

ادامه نوشته

اگر روزی یک تخم مرغ بخورید، این اتفاق برای بدن تان رخ می دهد

 وقتی پای ارزش غذایی به میان می‌آید، تخم مرغ از برترین‌هاست! یک تخم مرغ کامل ۷۵ کالری، ۷ گرم پروتئین باکیفیت، ۵ گرم چربی و ۱.۶ گرم چربی اشباع، به علاوه آهن، ویتامین‌ها، مواد معدنی و کارتنوئیدها دارد. در این نوشتار می‌بینیم که با خوردن یک تخم مرغ در روز چه اتفاقی در بدن رخ می‌دهد.

۱. سلامت مغزتان افزایش می‌یابد

مطابق با وبسایت Healthline تخم‌مرغ ۴ ماده مغذی مفید برای سلامت مغز دارد: ویتامین B6، B12، فولات و کولین. مورد آخر تاثیر زیادی بر سلامت مغز دارد اما مردم میزان کافی از آن را مصرف نمی‌کنند. تخم مرغ یکی از بهترین منابع کولین است.

۲. روزی یک تخم مرغ؛ سطح کلسترول خوب افزایش می‌یابد

هرچند تخم‌مرغ همیشه به دلیل محتوای کلسترولش بدنام بوده‌است، اما چندین مطالعه اثبات کرده‌اند که خوردن تخم‌مرغ در واقع کلسترول خوب را افزایش می‌دهد.

۳. سیستم ایمنی بدن تان قوی می‌شود

ویتامین A، ویتامین B-12 و سلنیوم موجود در تخم‌مرغ برای تقویت سیستم ایمنی بدن اهمیت زیادی دارند.

مطلب مرتبط: چطور سیستم ایمنی بدن‌مان را تقویت کنیم؟

۴. ریسک بیماری قلبی در شما کاهش می‌یابد

کولین موجود در تخم‌مرغ نقش مهمی در تجزیه اسید آمینه هوموسیستئین دارد که ممکن است در بروز بیماری‌های قلبی نقش داشته باشد.

۵. سلامت پوست‌تان بهبود می‌یابد

مواد معدنی و ویتامین‌های موجود در تخم‌مرغ سلامت پوست را بهبود می‌دهند و از تجزیه بافت‌های بدن پیشگیری می‌کنند. سلنیم به ویژه تاثیر فوق‌العاده‌ای در این رابطه دارد. به علاوه، یک سیستم ایمنی قوی قطعا روی ظاهر شما تاثیر خواهد گذاشت.

مطلب مرتبط: با این ۸ ماده غذایی، سلامت پوست‌تان را حفظ کنید

۶. روزی یک تخم مرغ؛ به کاهش وزن‌تان کمک می‌کند

پروتئین موجود در تخم مرغ سبب می‌شود که مدت طولانی‌تری احساس سیری داشته باشید. به این ترتیب میل کم‌تری به خوردن میان‌وعده خواهید داشت و در نتیجه سطح کالری دریافتی‌تان به طور کلی کاهش می‌یابد.

۷. سلامت چشم‌تان بهبود می‌یابد

لوتئین و زآگزانتین موجود در تخم‌مرغ در جلوگیری از دژنراسیون ماکولا، دلیل اصلی نابینایی مرتبط با سن نقش موثر دارند. سایر ویتامین‌های موجود در تخم مرغ نیز به بهبود قوه بینایی کمک می‌کنند.

مطلب مرتبط: ۸ شیوه که چشم‌ها و قدرت بینایی‌مان را تقویت کنیم

۸. سطح انرژی‌تان افزایش می‌یابد

 تخم‌مرغ تمام مواد مغذی مورد نیاز بدن را برای تولید انرژی دارد.

گروهی خبر هفته نامه ی ندای غزنه 

منبع : خبرنامه 

خبر جالب

مرد بی خانمان دختر گم شده اش را با توییتر پیدا کرد

دانئیل مورالس از طریق یک تلفن همراه رایگان به اینترنت دسترسی داشت دانئیل مورالس ده سال از دخترش سارا بی خبر بود ولی توانست با کمک شبکه اجتماعی توییتر او را پیدا کند.آقای مورالس که ۵۸ سال سن دارد، یک شهروند بی خانمان در نیویورک آمریکاست.او به تازگی در طرحی شرکت کرده است که درباره زندگی افراد بی خانمان از طریق تلفن همراه هوشمند که به طور رایگان در اختیار آنها گذاشته می شود، اطلاع رسانی می کند.حدود سه هزار کاربر شبکه اجتماعی توییتر اتفاق های زندگی آقای مورالس را پیگیری می کردند.توییتر یک شبکه اجتماعی در اینترنت است که به کاربران امکان می دهد به وسیله پیام های کوتاه ۱۴۰ حرفی با دیگر کاربران ارتباط برقرار کنند.آقای مورالس سه هفته پس از شرکت در طرح به فکر پیدا کردن دخترش افتاد و پنجشنبه گذشته این پیام را در توییتر منتشر کرد: "سلام، می خواهم شما مردم بدانید که به دنبال دخترم هستم، اسم او سارا ریورا است."او چند بار این پیام را به همراه تصویر دخترش منتشر کرد.سارا که ۲۷ سال سن دارد، روز جمعه با پدرش تماس گرفت و سپس به نیویورک رفت تا او را ببیند.آقای مورالس به سی ان ان گفت: "این لحظه خارق العاده ای بود... خوشحالم."به گفته آقای مورالس، سارا ده سال پیش او را که در پورتو ریکو زندگی می کرد، ترک کرد تا با مادرش در کالیفرنیا بپیوندد.او پس از جدایی از دخترش به نیویورک رفت تا در محله هارلم زندگی کند ولی پس از مدتی کارش را از دست داد و سال گذشته بی خانمان شد و حال در یک پناهگاه زندگی می کند.آقای مورالس در دیدار با دخترش با دو نوه چهار و یک ساله خود نیز آشنا شد. 

آزمایشی که جهان را تکان داد

آزمایشی که جهان را شوکه کرد

برگرفته از اینترنت:

تا به حال پرسیده‌اید که علت رخ دادن این همه فجایع، نسل‌کشی‌ها و جنگ‌ها چیست؟ مگر ممکن است که این فجایع بدون همکاری میلیون‌ها نفر از مردم یک جامعه به وقوع بیپوندند؟ مگر می‌شود جنایات نازی‌ها را در جنگ جهانی دوم تنها به هیتلر و سران نازی نسبت داد؟ آیا ممکن است که فقط صدام را عامل این هم بدبختی و کشتارهایی دانست که در دوران زمامداری او در خاورمیانه رخ دادند و نپرسید که نقش مردم عراق دراین میان چه بود؟ چه می‌شود که افراد عادی جامعه آمریکا در ویتنام و ابوغریب به هیولا تبدیل می‌شوند؟

چنین سؤالی دغدغه فیلسوف‌ها و نویسندگان و صاحب‌نظران زیادی بوده است. آنها هم از خود پرسیده‌اند که چه می‌شود که یک جامعه از خود بی‌خود می‌شود و تحت شرایطی با اطاعت بی‌چون و چرا، کارها و اعمالی بر خلاف اخلاقیات خود انجام می‌دهد.

شاید هیچ جامعه‌ای به اندازه جامعه آلمان در سال‌ها و دهه‌های پس از پایان جنگ جهانی دوم به دنبال یافتن پاسخی برای این سؤال نبوده است. نویسندگان و روشنفکرانی مثل هاینریش بل، گونتر گراس و اووه تیم در آثار خود بارها به این مسئله اشاره کرده‌اند و خواسته‌اند با روایت داستان آنچه بر آلمانی‌ها در دوره تسلط نازی‌ها رفت، تفسیر خود را از قضیه بیان کنند.

اما این فقط فیلسوف‌ها و نویسندگان نیستند که درگیر یافتن پاسخ برای این معمای لاینحل شده‌اند، روانشناسان شاید صلاحیت‌دارترین دانشمندان برای بررسی این موضوع باشند.

در این پستی، آزمایشی را شرح خواهم داد که در دهه ۶۰ میلادی توسط استنلی میلگرم -روانشناس اجتماعی مشهور- انجام شد و موسوم به آزمایش میلگرم است.

آزمایش میلگرم Milgram experiment

آزمایش میلگرم، یک آزمایش روانشاسی اجتماعی است که توسط استنلی میلگرم انجام شد. این آزمایش برای این طراحی شده بود که میل شرکت‌کنندگان در آزمایش را به اطاعت از قدرت و انجام اعمالی بر خلاف تمایلات و اخلاقیاتشان را بسنجد.

 نتایج این آزمایش، نخستین بار سال ۱۹۶۳، در یک مجله روانشانسی چاپ شد  و بعدا با جزئیات بیشتر در سال ۱۹۷۷ در کتابی با عنوان «اطاعت از صاحبان قدرت از منظر آزمایشی» Obedience to Authority: An Experimental View به چاپ رسید.

این آزمایش در جولای سال ۱۹۶۱، ‌درست سه ماه بعد از شروع دادگاه آیشمن -جنایتکار نازی- به انجام رسید. میلگرم می‌خواست به این سؤال بغرنج آن سال‌ها پاسخ بدهد: آیا آیشمن و میلیون‌ها آلمانی دیگر تنها از دستورات پیروی می‌کردند یا می‌توانیم آنها را همدست بدانیم؟ چگونه یک شهروند عادی تنها با اطاعت از دستورات مافوقش به موجودی متفاوت تبدیل می‌شود؟

نحوه انجام آزمایش

به کسانی که داوطلب آزمایش میلگرم می‌شدند، گفته می‌شد که هدف از آزمایش، تحقیق در مود حافظه و یادگیری در شرایط متفاوت است و به آنها چیزی در مورد هدف واقعی آزمایش گفته نمی‌شد.

هر شخص داوطلب به اتاقی برده می‌شد که در آن فردی حضور داشت که خود را دانشمند محقق طرح جا می‌زد، در اتاق دیگری که با یک دیوار حائل از آنها جدا می‌شد، شخص دیگری بود (یادگیرنده) که تظاهر می‌شد، شخصی است که آزمایش‌های مربوط به یادگیری بر روی او در حال انجام است.

نحوه انجام تست به این صورت بود که سوژه اصلی آزمایش باید یک سری کلمات جفتی را از روی کاغذ می‌خواند، ‌مثلا: دیوار-پرنده، قرمز-دیروز، دانش-آب. سپس سوژه آزمایش باید حافظه یادگیرنده را با گفتن کلمه نخست هر جفت کلمه تست می‌کرد و از یادگیرنده می‌خواست که از بین ۴ گزینه، جفت صحیح را انتخاب کند. مثلا بعد از شنیدن کلمه دانش، باید می‌گفت: آب.

در صورتی که یادگیرنده پاسخ نادرست می‌داد، سوژه آزمایش موظف بود که با فشار دادن یک دکمه به یادگیرنده شوک الکتریکی وارد کند و اگر اشتباه یادگیرنده تکرار می‌شد، سوژه می‌بایست ۱۵ ولت بر شدت شوک می‌افزود و این کار را ادامه می‌داد!

البته در این آزمایش واقعا خبری از شوک نبود! از قبل صداهای ناله‌ای متناسب با هر درجه شوک، روی نوار ضبط شده بود و همزمان با هر شوکی که معلم می‌داد، صدایی متناسب با درجه شوک پخش می‌شد.

برای دراماتیک کردن این آزمایش به سوژه قبل از آغاز آزمایش گفته می‌شد که یادگیرنده ناراحتی قلبی دارد! در ضمن وقتی درجه شوک خیلی زیاد می‌شد، کسی که نقش یادگیرنده را بازی می‌کرد باید به دیوار حائل بین اتاق سوژه و خودش باید می‌کوبید و در صورتی که افزایش درجه شوک ادامه می‌یافت، برای تظاهر به ناراحتی شدید فرد یادگیرنده، همه صداها قطع می‌شد!

پیداست که بسیاری از شرکت‌کنندگان وقتی درجه شوک بالا می‌رفت، نگران می‌شدند. بعضی‌ها وقتی شوک به ۱۳۵ ولت می‌رسید، کار را متوقف می‌کردند و در مورد هدف آزمایش سؤال می‌پرسیدند اما وقتی به آنها گفته می‌شد که مسئولیتی متوجه آنها نخواهد شد، بیشتر آنها به کارشان ادامه می‌دادند! تعداد کمی هم وقتی صدای ناله‌های یادگیرنده‌ها را می‌شنیدند، خنده عصبی می‌کردند و علایم تنش از خود بروز می‌دادند.

اگر سوژه‌ها می‌خواستند دست از کار بکشند به آنها نظیر این جملات گفته می‌شد: لطفا ادامه بدهید - آزمایش به عدم توقف شما نیاز داد - شما انتخاب دیگری ندارید و باید ادامه بدهید - کاملا ضروری است که ادامه بدهید.

با این همه چنانچه با همه این تاکیدات، باز هم سوژه‌ها سعی در توقف کار داشتند، آزمایش متوقف می‌شد. در غیر این صورت تا رسیدن ولتاژ به ۴۵۰ ولت آزمایش ادامه داده می‌شد.

نتایج آزمایش میلگرم

قبل از انجام آزمایش، میلگرم هم از دانشجویان سال بالایی ییل و هم از همکارانش نظرسنجی کرد و از آنها خواست که پیشبینی کنند، چند درصد افراد مورد آزمایش، به درجه شوک‌های بالا و خطرناک می‌رسند، اکثریت افرادی که نظرشان خواسته شد، معتقد بودند که افراد بسیار کمی حاضر می‌شوند، شوک‌های با درجه بالا بدهند. شاید شما هم اگر بار اول شرح چنین آزمایشی را می‌شنیدید، نظر مشایهی می‌داشتید.

اما در کمال تعجب ۲۶ نفر از ۴۰ نفر فرد مورد آزمایش یعنی ۶۵ درصد سوژه‌ها، به شوک‌های بالای ۴۵۰ ولتی رسیدند! تنها یک شرکت‌کننده قبل از رسیدن درجه شوک به ۳۰۰ ولت آزمایش را متوقف کرد. البته عده زیادی کار به صورت موقت متوقف کردند و حتی صحبت از برگرداندن مبلغی کردند که برای شرکت در آزمایش به آنها داده شده بود، اما عملا بیشتر آنها به کار خود ادامه دادند.

شاید تصور کنید که یک آزمایش چیزی را ثابت نمی‌کند، اما بعدها میلگرم این آزمایش را در جاهای دیگری با اندک تفاوت‌هایی انجام داد و به نتایج مشابهی رسید. یک متاآنالیز که توسط یک دانشمند همکار میلگرم، انجام شد نشان داد که درصد افرادی که به شوک‌های درجه بالا رسیدند، تقریبا ثابت و در حد ۶۱ تا ۶۶ درصد است.

نکته جانبی جالب دیگر در این سری آزمایشات این بود که هیچ یک از شرکت‌کنندگان، حتی آنهایی که آزمایش را ترک کردند، اصرار یا پیشنهادی بر موقوف شدن خود آزمایش مطرح نکردند و به علاوه هیچ یک اتاقشان را برای کنترل کردن سلامتی یاگیرنده ترک نکردند!

نتایج این آزمایش بحث و جدل‌های بسیاری را باعث شد، یک روزنامه نوشت که آزمایش میلگرم نشان داد که چه خطراتی در کمین روی سیاه طبیعت انسان است.

 

هوشدار برای خانواده ها

عوارض پيام فرستادن توسط موبایل براي کودکان و نوجوانان

محققان مي‌گويند کودکان و نوجواناني که زياد اس‌ام‌اس‌ مي‌فرستند، در معرض خطرند. پدر و مادر غرق خواب‌اند اما فرزند نوجوان‌شان همچنان دارد اس‌ام‌اس مي‌فرستد. اين روزها نوجوانان، اين کار را حتي هنگام عبور از خيابان‌هاي شلوغ هم انجام مي‌دهند. حتي هنگامي که در کلاس درس هستند، دست‌هاي پنهان‌شده در پشت ميزشان همچنان روي تلفن‌ همراه در حال فرستادن پيام‌هاي متني است. پزشکان مي‌گويند نوجوانان ممکن است آنقدر اس‌ام‌اس بفرستند که شست‌شان صدمه ببيند. اين، پديده‌اي است که برخي از پزشکان و روان‌شناسان را نگران کرده است. آنها معتقدند اين وابستگي بچه‌ها به فرستادن اس‌ام‌اس به اضطراب، حواس‌پرتي در کلاس، نمره نياوردن، آسيب ناشي از فشار مکرر و محروميت از خواب منجر مي‌شود.

دکتر مارتين جوف،‌ يک متخصص اطفال در شهر گرين‌برا در کاليفرنيا، اخيرا در بررسي دانش‌آموزان در دو دبيرستان محلي دريافت که بسياري از نوجوانان هر روز صدها پيام متني مي‌فرستند. به گفته او، هر چند دقيقه يک بار يک اس‌ام‌اس براي‌ اين نوجوانان مي‌آيد و حتي آخر شب مي‌بينيد که دارند تمام شب به اين پيام‌ها جواب مي‌دهند و به اين ترتيب در نوجواناني که از قبل هم مشکل خواب دارند، مشکلات خواب بدتر مي‌شود.

کدام نوجوانان در معرض‌ خطرند؟

يک بررسي جديد به وسيله پژوهشگران دانشگاه کيس وسترن ريزرو در آمريکا نشان داده است نوجواناني که بيش از 120 پيام متني (اس‌ام‌اس) در روز مي‌‌فرستند يا بيش از 3 ساعت يا بيشتر زمان صرف سايت‌هاي شبکه اجتماعي مانند فيس‌بوک مي‌کنند، بيشتر در معرض خطر بي‌بندوباري جنسي، مصرف مواد مخدر و عدم حضور در مدرسه هستند. به نظر مي‌رسد مشکل به خود اس‌ام‌اس فرستادن مربوط نمي‌شود، بلکه مربوط به مشکلات زمينه‌اي اين نوجوانان است که دست به رفتارهاي تکانه‌اي (رفتارهايي که از روي انگيزه آني و بدون فکر قبلي انجام مي‌شود) مي‌زنند و استفاده از اين تکنولوژي بدون نظارت آن را تشديد مي‌کند. اما سوالي که مطرح مي‌شود، اين است که والدين اين کودکان و نوجوانان کجا هستند؟

اين مشکل ناشي از فرستادن اس‌ام‌اس در نوجوانان در مورد ساير تکنولوژي‌ها مانند بازي‌هاي ويديويي هم صادق است. اگر کودکان با اين وسايل به حال خود رها شوند، ‌عموما به افراط در استفاده از آنها خواهند پرداخت. وظيفه والدين است که به نوجوانان بياموزند در کاربرد اين وسايل تعادل را رعايت کنند. اين بررسي نشان داده است اگر نوجوان شما روزي 120 اس‌ام‌اس مي‌فرستد،‌ يک جاي کار از تعادل خارج شده است. هنوز والديني هستند که متوجه نمي‌شوند يا نمي‌فهمند فرزندشان 3 ساعت يا بيشتر را پاي کامپيوتر در شبکه اجتماعي «فيس‌بوک» مي‌گذراند. شايد هم متوجه مي‌شوند اما از زيان‌بار بودن رفتار کودکشان آگاه نيستند. اينکه والدين سر از کار فرزندان‌شان درنياورند تا زماني که آنها را ضمن انجام رفتارهاي خودتخريب‌گرانه گير بيندازند،‌ اصلا خوب نيست. از طرف ديگر، وابستگي به اس‌ام‌اس ممکن است بر رشد رواني نوجوان هم اثر بگذارد. نوجوان بايد به تدريج روند استقلال را طي کند تا در دوران جواني به يک فرد خودمختار بدل شود.

آسيب‌هاي جسمي اس‌ام‌اس

 به گفته روان‌شناسان، ممکن است استفاده افراطي از اين روش ارتباطي ساده و ارزان موجب شود نوجواناني مثلا 15 بار در روز به والدين‌شان اس‌ام‌اس بفرستند تا در مورد مسايل جزيي مثلا انتخاب کفش يا لباسشان سوال کنند.

مايکل هاوسوئر، ‌يک روان‌درمانگر در اوکلند کاليفرنيا، مي‌گويد: «نوجوانان علاقه شديدي به دانستن وقايع زندگي‌ همسالان‌شان دارند و ترکيب اين تمايل با اضطراب در مورد منزوي شدن ميان دوستان، آنها را به استفاده زياد از اس‌ام‌اس سوق مي‌دهد.» به گفته او، اس‌ام‌اس ممکن است وسيله‌اي عالي براي رفاقت و ارتباط برقرار کردن با ديگران باشد اما در همان زمان باعث مي‌شود نوجوان احساس ترس کند و مسايل خصوصي‌اش بيش از حد آشکار شود.

ارسال اس‌ام‌اس‌هاي زياد به شست هم آسيب ‌مي‌رساند. يک نوجوان 15 ساله در بتسداي کاليفرنيا آنقدر با تلفن کوچکش با همان سرعت تايپ‌کردن روي يک صفحه کليد بزرگ، اس‌ام‌اس فرستاد که دچار انقباض دردناک در شست‌هايش شد.

پيتر دبليو جانسون، استاديار بهداشت زيست‌محيطي و شغلي در دانشگاه واشنگتن مي‌گويد‌: «گرچه هنوز زود است که در مورد اثر آسيب‌رسان اين گونه فشارها به دست‌ها قضاوت نهايي کرد، اما براساس تجربيات ما در مواجهه با کاربران کامپيوتر، ‌استفاده مکرر و شديد از دست‌ها به اختلال عضلاني- اسکلتي مي‌انجامد، ‌بنابراين نگراني در مورد اينکه اس‌ام‌اس فرستادن بيش از حد باعث آسيب رسيدن دايمي يا موقتي شست‌ها شود، ‌منطقي است.

جنگ‌سالاری که جهان را تکان داد


 تصاویر ژنیتیکی ویدیوی نیم‌ساعته‌ی « کانی 2012» که در پنجم مارچ در یوتیوب گذاشته شد، تاکنون بیشتر از هشتاد و هفت‌میلیون بیننده داشته است. این ویدیو، که توسط جیسون راسل، فلم‌ساز جوان امریکایی، در کشور یوگاندا و افریقای مرکزی ثبت شده است، غرض شناسایی جنگ‌سالاری تهیه شده که اکنون به یک چهره‌ی مخوف جهانی مبدل شده است. جوزف کانی، رهبر یوگاندایی یک گروه شورشی بزرگی ا‌ست که بیشتر فعالیت‌هایش در افریقای مرکزی، جنوب سودان، بخشی از جمهوری دموکراتیک کنگو و یوگاندا تمرکز یافته است. جیسون راسل در پی اقدامش به غرض ساخت این فلم و معرفی این جنایت‌کار جنگی برای جهانیان، ساختار دیگری را زیر نام «کودکان نامریی» بنیان گذاشت که هدف آن جلوگیری از سربازگیری کودکان، به‌ویژه از سوی شبه‌نظامیان تحت فرمان «جوزف کانی» است. بهتر است، قبل از همه، با این چهره‌ی مخوف و جنایت‌کار جنگی آشنایی حاصل کنیم.  
«جوزف کانی» رهبر شبه‌نظامیان یوگاندایی، که ساختار تحت فرمانش را «ارتش مقاومت خدا» می‌نامد، در سال 1961 به‌دنیا آمده است. وی در اواخر دهه هشتاد میلادی به‌همراهی شماری از همفکرانش که متشکل از تندروان ترسایی‌اند، نیروی شبه‌نظامی را به غرض برافگندن دولت یوگاندا و استقرار دولت دینیی که بر مبنای «ده فرمان» حاکمیت کنند، ایجاد کرد. فعالیت‌های عملی این گروه پس از سال 1992 آغاز یافت و در مدت کوتاهی توانست یک نیروی عظیم سی‌هزارنفری متشکل از نوجوانان و کودکان را به‌وجود آورد. این گروه توسل به خشونت و ایجاد ارعاب در میان مردم را، مجاز می‌داند و به‌واسطه گروگان‌گیری، تجاوز جنسی، شکنجه و قتل، نوجوانان و کودکان را وادار به همکاری با «ارتش مقاومت خدا» می‌کند. براساس اطلاعاتی که در دانش‌نامه ویکی‌پدیا درج شده است، هم‌اکنون این ساختار حدود شصت و پنج‌هزار سرباز را که متشکل از کودکان و نوجوانان‌ است، تحت فرمان دارد که عمدتا در جنگل‌های افریقای مرکزی، جمهوری دموکراتیک کنگو و یوگاندا به‌سر می‌برند. آن‌ها به قریه‌های دورافتاده در این کشور‌ها حمله می‌کنند، اموال و دارایی‌های مردم را به غارت می‌برند، بزرگ‌سالان را به هلاکت می‌رسانند و کودکان و نوجوانان را با خود می‌برند. براساس گزارش بی‌بی‌سی، در ماه دسامبر گذشته شبه‌نظامیان تحت فرمان «جوزف کانی» به دو روستایی واقع در شمال‌شرقی جمهوری دموکراتیک کنگو حمله کردند، حداقل 320غیرنظامی را به هلاکت رسانیدند و حدود هشتاد نوجوان و کودک روستا را با خود بردند. گزارش‌ها می‌رساند که این گروه پس از ناملایمت‌ها و ناهنجاری‌های به‌وجودآمده، از دوپارچه شدن سودان شمالی و جنوبی نیز نفع فروانی برده است و نیروهای شبه‌نظامی این ساختار، به کشتار و غارت مردم در این دو کشور پرداخته‌اند.
کشور یوگاندا در مبارزه با «ارتش مقاومت خدا» اظهار ناتوانی کرده و از کشورهای عضو اتحادیه افریقا خواسته است تا در از میان برداشتن این ساختار، به این کشور یاری رسانند. تلاش‌های کشورهای عضو اتحادیه افریقا به‌منظور برقراری ارتباط با «جوزف کانی» و قناعت دادن به‌خاطر دست‌کشیدن از مبارزه علیه دولت یوگاندا، مفید واقع نشده و با واکنش خشونت‌بار بیشتر این گروه روبه‌رو شده است. سازمان ملل متحد نیز با اعزام هیات مذاکره‌کننده با رهبران «ارتش مقاومت خدا»، تاهنوز نتوانسته‌ است این رهبر افراطی یوگاندایی را به میز مذاکره بکشاند. از این‌جمله می‌توان به تلاش‌های آقای «آگلند» فرستاده سازمان ملل متحد در سال 2006 اشاره کرد که خواهان مذاکره با سران این ساختار شده بود و از آن‌ها خواسته بود تا هزاران کودکی را که در اسارت دارند، آزاد کنند.
در سال 2005 دادگاه بین‌المللی کیفرخواهی که مقر آن در کشور هالند است، حکم بازداشت این جنایت‌کار جنگی و پنج‌تن از دست‌یاران وی را صادر کرد. براساس منابع موجود در دو دهه‌ی گذشته، حدود سی‌هزار غیرنظامی از سوی شورشیان تحت فرمان «جوزف کانی» و دست‌یارانش به هلاکت رسیده‌اند. تلاش‌های کشورهای عضو اتحادیه افریقا با حمایت ایالات متحده امریکا، اخیرا تشدید یافته است تا این جنایت‌کار جنگی را دستگیر و به پای میز محکمه بکشانند. «جوزف کانی» سردسته گروه مخوف «ارتش مقاومت خدا» بارها درخواست مذاکره از سوی دولت یوگاندا را رد کرده است. از همین سبب، یگانه راه از میان برداشتن این ساختار، توسل به زور دانسته می‌شود.
در ماه نوامبر سال گذشته، باراک اوباما، رییس‌جمهور ایالات متحده امریکا، دستور فرستادن حدود صد نظامی و آگاه امور نظامی مربوط نیروی ویژه امریکا به یوگاندا را تصویب کرد. این نیروی صدنفری قرار است تا با نیروهای مربوط به کشورهای عضو اتحادیه افریقا، به‌منظور جستجوی رهبر شورشیان یوگاندایی، وارد عمل شوند. بر مبنای گزارش سایت انگلیسی دویچه‌وله که 24 مارچ سال جاری به نشر رسید، اتحادیه افریقا حدود پنج‌هزار نیروی نظامی را آماده ساخته است تا «جوزف کانی» را در یوگاندا بازداشت کند. این نیروی نظامی که آموزش‌های نظامی را تحت رهنمایی نیروهای ویژه امریکایی سپری کرده است، اکنون سرگرم نبرد علیه شورشیان «ارتش مقاومت خدا» در یوگاندا و برخی کشورهای هم‌جوار آن می‌باشد.
اما برخی از آگاهان دیدگاه‌های دگرگونی در رابطه با «ارتش مقاومت خدا» و عملکرد ایالات متحده امریکا به‌منظور مبارزه با این ساختار ارایه می‌دارند. براساس نوشتار میشل شوسودوسکی که در 16 مارچ سال روان در نشریه پژوهش جهانی «گلوبل ریسرچ» به نشر رسیده است، ایجاد این گروه دهشت‌آفرین را، بهانه ایالات متحده امریکا برای راهیابی به قاره‌ی سیاه و تحت کنترول درآوردن منابع انرژی آن می‌داند. این آگاه امور سیاسی اظهار می‌دارد که نیت پنهانی ایالات متحده امریکا در افریقای مرکزی، تسخیر نفت و منابع معدنی استراتژیک است و تعقیب «جوزف کانی» و حفاظت از کودکان یوگاندایی تنها ایجاد فضای پرتنش به‌همین منظور است. وی، آتش زدن به جنگ‌های بیست‌ساله داخلی در کشورهای سودان، رواندا، جمهوری دموکراتیک کنگو، سومالی و ایتوپیا را نیز، به ایالات متحده نسبت می‌دهد که در اثر آن حدود، هشت‌میلیون کشته شده‌اند. این آگاه امور سیاسی، ایالات متحده امریکا را متهم به تلاش برای دست‌یابی به سلطه در منطقه و پیشی گرفتن از چین می‌کند و می‌افزاید که امریکا سعی می‌ورزد تا از طریق «افریکوم» (فرماندهی ایالات متحده در افریقا) در افریقای مرکزی، منطقه‌‌ای که به شکل شگرفی از منابع طبیعی غنی می‌باشد، جای پایی برای خودش باز کند. جمهوری دموکراتیک کنگو از بزرگ‌ترین کشورهایی‌ است که فاقد دولتی پایدار است و بزرگ‌ترین منابع الماس، کوبالت، مس، یورانیوم، مگنیزیم و قلعی را در خود جا داده است. علاوه بر این، به‌صورت سالانه، معادل یک میلیارد دالر، طلا از معادن طلای این کشور استخراج می‌شود.
گزارش 15 مارچ سال روان که در نشریه انترنتی « ستارز‌اند استرپس» به نشر رسیده است، می‌رساند که پنتاگون نیروهای ویژه بیشتری را به‌منظور فراهم‌آوری زمینه‌ی آموزش‌های نظامی به نظامیان یوگاندایی، فرستاده است. آموزش این نیروها به‌صورت اهم به‌منظور مبارزه علیه ساختارهای شبه‌نظامی «ارتش مقاومت خدا» در یوگاندا و گروه بنیادگرای اسلامی موسوم به «الشباب» در سومالی می‌باشد.
شوسودوسکی در پی اظهاراتش در این مورد، ورود نیروهای ویژه امریکایی را در کشورهای افریقای مرکزی، مداخله در چارچوب «حفاظت از صلح» می‌داند که اکنون به حمایت از نیروهای مسلح یوگاندایی حضور یافته‌اند و سپس آن‌ها، به حمایت از نیروهای سومالیایی خواهند پرداخت. این اقدامات به‌منظور ارتقای ظرفیت‌های نظامی در کشورهای افریقای مرکزی در سال 2011 آغاز یافت. ایالات متحده امریکا در نظر دارد نیروهای بیشتری را به‌همین منظور در کشورهای مناطق مرکزی افریقا، جا‌به‌جا سازد.