شنبه ۱۰ حمل ۱۳۹۲

- شکریه نوازشگر

«خداحافظ عاشقی»، نام سومین رُمان منوچهر فرادیس است که در ۱۷۴ صفحه و با تیراژ ۱۰۰۰ نسخه، از سوی نشر زریاب چاپ و تازه به بازار عرضه شده است. مهم‌ترین ویژگی این رُمان، نثر متفاوت و پاکیزه‌ی آن نسبت به آثار پیشین این نویسنده است. معرفی شخصیت‌ها، حادثه و بیشتر داستان به وسیله‌ی گفتگوها در این رُمان بیان می‌شود. در واقع بدنه‌ی اصلی این رُمان را گفتگوها تشکیل می‌دهد.

این رُمان در فضایی ریالیستی و بسیار خودمانی و ساده به رابطه‌ی عاطفی «امید» و «رها»، شخصیت‌های اصلی رُمان، می‌پردازد. زاویه دید رُمان، اول شخص خطابی است.

خلاصه کتاب

امید، راوی داستان، عاشق دختری است به‌نام رها که سال‌ها پیش با هم رابطه‌ی عاطفی داشته‌اند. امید بعد از گذشت سال‌ها، برای آرامش روانش، ماجرایی عاشقی‌اش  را خطاب به رها روایت می‌کند….

بخشی از رمان

یادت است؟ زمستان‌ها هیچ دست‌ها و پاهای تو گرم نمی‌شدند؟ هر باری که زمستان‌ها می‌دیدمت، دست‌هایت را به صورتم می‌چسپاندم. بعد دست‌هایم را روی آن قرار می‌دادم تا دست‌هایت گرم شوند. دست‌هایی که من عاشِق‌شان بودم. وقتی دست‌هایت گرم می‌شدند، پاهایت را میان ران‌هایم می‌گرفتم. مانند یک تکه یخ بودند؛ اما ران‌های من گرم بودند. پاهایت هم گرم می‌شدند.
می‌‌گفتی: «امیدم! کاش زمستان‌ها کنارم باشی تا از گرمای وجودِ تو تنم گرم شود.»
دلم می‌خواست تمام زمستانِ تو را گرم کنم.
زمستان امسال برایم خیلی سرد و ساکت است. احساس می‌کنم تمام آن سال‌ها زمستان‌ها زیر یک‌لحاف با‌هم خوابیدیم. بسترم حالی سرد است. سردِ سرد، مانند دست‌های تو مانند پاهای تو. تو نیستی، تو نیستی و زنده‌گی من زمستان است، زمستان مدام، زمستان همیشه.
حالی زمستان هیچ لذت و آرامشی برای من ندارد. احساس می‌کنم سال‌ها کناری هم خوابیده بودیم، اما حالی نیستی. بسترم مثل دست‌ها و پا‌های تو سرد است.‌ «بسترم صدف خالی یک تنهایی‌ست و تو چون مروارید گردن‌آویزِ کسان دگری…. »
از منوچهر فرادیس رُمان‌های «سال‌ها تنهایی» و «روسپی‌های نازنین» پیش از این نشر شده است.
شناس‌نامه‌ی کتاب:
نام کتاب:     خداحافظ عاشقی
نویسنده:     منوچهر فرادیس
ویراستار:     حفیظ شریعتی سحر
طراح جلد:  آرش شرر
واژه‌نگار و برگ‌آرا:     ا. اندرابی
ناشر:  نشر زریاب

گروهی ادبی و فرهنگی هفته نامه ی ندای غزنه.