بخش نخست

تمام انرژی و عصارة روح‌تان را در یك داستان می‌ریزید. شب‌ها و روزها بر سر یك صفحه وقت می‌گذارید و كار می‌كنید تا دست آخر داستان نوشته می‌شود. در مرحلة بعد داستان‌تان را به كسی می‌دهيد تا بخواند، شاید آن شخص، خودش نویسنده باشد و شاید هم یك دوست. خلاصه خیلی وقت گذاشته‌ اید

تا داستانی بنویسید كه پرفروش باشد یا دیگران از آن استقبال كنند. حتماً می‌دانید كه اگر به صورت حرفه‌يی دنبال نوشتن هستید، دانش چه‌گونه خوب نوشتن لازم است، ولی كافی نیست. دانش دیگری را هم باید بدانید. درست است؛ دانش نقد كردن حرفه‌یي یك داستان.

در زیر، سیاهه‌یي از نكات و پرسش‌هایی كه یك نقد خوب را شكل می‌دهند، آورده شده و البته روش‌های فراوانی برای نقد یك داستان هست. می‌توانید بعد از نوشتن داستان‌تان چند روزی آن را كنار بگذارید و بعد مطالب زیر را بخوانید. بعد ببینید آیا این نكات در داستان‌تان رعایت شده است.

فرآیند نقد در این بخش از نقد داستان سعی كنید موارد زیر را اجرا كنید. به یاد داشته باشید كه نگاه شما در چند موردی كه در زیر آمده، هنوز آن نگاه یك‌سر تكنیكی به داستان نیست.

الف‌ـ به هیچ‌وجه مبادرت به خواندن سایر نقدهایی كه راجع به این داستان نوشته شده است، نكنید. می‌توانید خواندن آن‌ها را به بعد موكول كنید.

ب‌ـ ‌به‌عنوان یك خواننده، برداشت و احساس خود را از داستان، بنویسید. برای مثال می‌توانید روی این موضوع دقت كنید كه آیا داستان از همان پاراگراف‌های اول توانسته شما را به خود جذب كند؟

ج‌ـ ضعف‌های داستان را پیدا كنید. به یاد داشته باشید كه نوشتن یك نقد دو هدف را دنبال می‌كند: یكی، مشخص كردن نقاط ضعف آن و دیگر، اراية پیشنهادهای سازنده برای نویسنده تا داستان خود را تقویت كند.

د‌ـ اگر داستان نقطة قوتی دارد، آن را مشخص كنید. هـ‌‌ ـ هرگز طی نقد داستان، به نقد شخصیت نویسنده نپردازید. تمركز شما فقط و فقط باید روی نوشته و متن باشد. بنابراین، زنده‌گی و شخصیت نویسنده هیچ ارتباطی به نقد اثر ندارد.

نقد عناصر داستان یك داستان معمولاً در بردارندة عناصری است كه به شكل قاعده درآمده‌اند. البته یك داستان خوب الزاماً نیازی به تبعیت بی‌چون‌وچرا از این قواعد ندارد و می‌تواند از این قواعد تخطی كند و حتا ژانر خود را هم زیر پا بگذارد. با این حال، در مبحث روایت‌شناسی، روایت باید دارای ویژه‌گی‌هایی باشد تا در فرایند شناخت و نقد آن به مشكلی برنخوریم.

در زیر به شكل ساده و گذرا این عناصر بررسی می‌شود؛ با این توضیح كه دو كتاب ارزشمند «دستور زبان داستان» از احمد اخوت و عناصر داستان از رابرت اسكولز (ترجمة فرزانه طاهری) جزوِ منابع خوب حیطة روایت‌شناسی و شناخت عناصر داستان‌ اند كه می‌توانید به آن‌ها مراجعه كنید.

الف‌ـ شروع داستان (OPENING) آیا اولین جملات و پاراگراف‌های داستان، توجه شما را به خود جلب كرده ‌اند؟ هرقدر كه نویسنده در داستان خود شروع بهتری داشته باشد، بیشتر می‌تواند خواننده را جذب كند. حتا ما وقتی در كتاب‌فروشی هستیم و كتاب داستانی را می‌بینیم كه با نویسندة آن آشنایی نداریم، یكی از معیارها برای خرید آن می‌تواند توجه به دقت به نحوة شروع آن باشد.

ادوارد سعید گفته: «بدون داشتن ذره‌یي از احساس آغاز، هیچ اثری را نمی‌توان شروع كرد؛ همان‌طور كه بدون این احساس پایانی هم در كار نخواهد بود.» رابرت اسكولز در كتاب عناصر داستان معتقد است كه در شروع داستان باید شخصیت‌های كلیدی، معرفی و مناسبت‌های اولیة آن‌ها مشخص شود،

زمینه برای كنش اصلی آماده شده و چنان‌چه داستان نیاز داشته باشد، چیزی دربارة گذشتة آن عنوان كند. باید در شروع داستان، اولین نشانه‌های بحران داستان به خواننده نشان داده شود؛

بحرانی كه بعداً كنش اصلی داستان را به همراه دارد. به هرحال، شروع داستان خیلی مهم است و یك منتقد هم حتماً باید به شروع داستان توجه اساسی داشته باشد.